سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال عبدالله بن الحسن با حضرت زینب سلام‌الله‌علیها

شاعر : مهدی صفی یاری
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : غزل

عمه جان ول کن من از اصغر که بهتر نیستم            عمه با قـاسم مگر اصلا برادر نیستم؟
سن و سالم را نبین از قد و قامت هم نپرس            پهلوانم من، مگر از نسل حیدر نیستم؟


تو به فکر بچه‌ها، زن‌ها، به فکر خیمه باش            من بزرگم، لااقل کمتر ز اصغر نیستم
ناله هـل من معـین دارد کـبـابم می‌کند            من مگر عمه ز
سربازان لشکر نیستم؟
گیرم این مردم همه دشمن، کسی هم نشوند            عمه جان دارد صدایم می‌کند، کر نیستم
یک عـمو مانـده برایم در تمام زندگی            دیگر اصلا فکر دست و بازو و سر نیستم
دارد آنجا عمه جان هی نیزه بالا می‌رود            حیف عمه، قتلگه من پیش مادر نیستم
آسمان دارد صدایم می‌کند این الحبیب؟!            من اگر بالم نـسـوزد که کـبوتر نیـستم

نقد و بررسی